پنجره‌های موقت، متغیّرهای جانبی

دقیق‌تر می‌توان نوشت: برنامه نهادینگی در دموکراتیک سازی برای چشم‌اندازی ۱۰ و حتی ۲۰ ساله! اما برای انجام اراده گرایانه انقلاب در ایران، چشم‌اندازهای فروپاشی ارگانیک به کسی فرصت ۱۰ ساله نمی‌دهند. پنجره انقلاب عموما و انرژی جنبش‌های سالیانه به ویژه محدود است. یک سیاهچاله در این سالها برای ایرانی‌ها گاهی باز می‌شود و به سرعت و دلیل فقدان نیروی سیاسی، و نبود مشارکت سیاسی فعالِ دست‌کم ۴ درصد جمعیت به دلیل تکرار اقدامات با نتیجه‌ی یکسان به نتیجه نمی‌رسند.

بخش اساسی، متغیر های اضطرار است که عموما تحلیل‌گران و فعالان سیاسی نادیده می‌گیرند.

۱- ده سال دیگر چیزی به نام ایران با وضعیت فعلی وجود ندارد. مای ایرانی ۷ سال است که در رویارویی خیابانی با حکومت به نتیجه نرسیده است، اعتصابات هنوز ابزار فلج کنندگی نیست و بیشتر نمایش مدنی است، حمایت خارجی وجود ندارد و سناریوهای محتمل قوی، هم‌اکنون به سود دموکراسی خواهان نیست. مهم‌ترین اقدام این است که این اضطرار درک شود و سیاست‌گذاری خیابان به سمت طراحی نتیجه حرکت کند. به داخل و خارج ایران تقسیم کردن یک موضوع فرابحرانی احمقانه است و از هر نیرویی که قابلیت مشارکت در یک سازماندهی لیبرال در چارچوب ایران و برای نتیجه‌گیری را درک می‌کند، باید کمک گرفت. رویه‌ها و استراتژی‌های خیابان ضرورت دارد تغییر کنند وسایر ابعاد چندگانه‌ی براندازی، بازنگری شوند. این یک ضرورت برای استفاده از پنجره های موقتی در اقدام فوری است.

۲- نابودی سرزمینی و فروپاشی اجتماعی بسیار نزدیک‌اند و به شما اجازه طراحی چشم‌انداز بلند مدت برای تغییر یا انقلاب نمی‌دهند. درباره فروپاشی اجتماعی دانش بسیار کمی داریم و عموما متغیری نیست که فعالان آن را جدی در نظر بگیرند. اما فروپاشی اجتماعی به راحتی می‌تواند تبدیل به یک وضعیت غیرقابل کنترل نظیر Faild State شود.

نسبت به سیستم سرکوب، استراتژی توصیفی برای رویاروییِ قابل اتکا وجود ندارد. برای رویارویی و توقف سیستم سرکوب یا دست‌کم عقب‌نشینی آن، هنوز استراتژی قدرتمندی وجود ندارد.

۳- مشروعیت لغو شده‌ی جمهوری اسلامی ابدی نیست. مردم ایران به دلایل کاملا طبیعی و برای بقا ممکن است مجددا این مشروعیت را به روشی بازسازی و به گروهی که توانایی ساخت قدرت را حتی نمایش دهند، تنفیذ کنند. مردمی که پس از جنبش سبز در انتخابات شرکت می‌کنند، مجددا جابجایی یک ساحل قدرت را قطعا جستجو می‌کنند. استحاله رژیم در این باره یک کناره‌ی نجات بخش برای بیشتر مردم است است و عموما نیروی سیاسی بیرون از ایران آن را درک نمی‌کند. حتی کُردها هم از این قاعده مستثنا نیستند و انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ حتی در کردستان نشان داد که لغو مشروعیت ابدی نیست و احزاب کرد هم توانایی بسیار کمتری نسبت به رژیم در مراقبت از مشروعیت لغو شده از سال ۹۶ دارند. در استراتژی بر اساس سناریو و تفکر استراتژیک به ما می‌آموزند که تنها یک آینده وجود ندارد و آینده‌های متصور نیز همچنان که قوی می‌‌پنداریم، قطعی در وقوع نیستند.

این سه بخش به این معناست که استراتژی تغییر، یک پنجره کوتاه‌مدت ۱۸ ماهه و حداکثر اگر خوش‌شانس باشیم ۳۶ ماهه است. ادراک عمومی نیروی سیاسی برای تغییر کلان بر این مبنا می‌تواند نوشته و جاری سازی شود.