بار دیگر نیکا شاکرمی

هدف استراتژیک سرکوب، بازی یا زندگی در بحران نیست. تمام کردن بحران با خشونت عریان و نابود کننده است. آنها مدام و کنترل شده ما را درگیر ضربات پی‌در‌پی می‌کنند تا از توان اندیشیدن باز ایستیم و در نهایت تسلیم شویم. منطق خشونت سیستم سرکوب، پیشگیری از شکل‌گیری اندیشیدن و ساخت سیاست inclusion- دربرگیرندگی در یک سازماندهی و گردآوری و فراخوان منابع است.

۱- سیستم تاب‌آور سرکوب، منطق فرافکنی و قطع دُم را هم از ابتدای تاسیس ایجاد کرده است. آنها نهایتا یک رسوایی خبری را با توجه به پیامدهای رسوایی، گاهی با بریدن پیوندها از نیروی رده پایین انجام می‌دهند و گاهی حتی پشت آن می‌ایستند و افتخار می‌کنند. گزارش افشاگرانه بی‌بی‌سی درباره جاویدنام #نیکا_شاکرمی از نوع اول است. در تاب‌آوری سرکوب بسیار اهمیت دارد که گاهی بتوانید با مناطق سرکوب شده همدلی کنید و آغاز این همدلی دروغین، تولد نیروی خودسر و بدون فرمانده است تا از رهبران رده بالای سرکوب، سلب مسوولیت کند. این همدلی خطاب به جامعه جهانی است و نه مردم ایران. حتی جمهوری اسلامی هم نمی‌تواند پشت برخی فجایع، قاطعانه ابراز افتخار کند اما می‌تواند مسوولیت آن را به نیروهای غیر قابل کنترل واگذار نماید. به نظر می‌آید مساله خودسری همچنان محوریت خود را در تقابل با معترضان حفظ کرده است.

۲- گزارش بی‌بی‌سی از طرف جریان‌های امنیتی در ایران هدایت شده است. گزارش کاملا مبتنی بر حقیقت و منابع مشخص شناخته شده برای بی‌بی‌سی انگلیسی است. آنها عامدانه در این خط داستانی وحشت‌آور، دو هدف عملیاتی را دنبال می‌کنند: سلب مسوولیت از رده‌های بالای فرماندهی سرکوب و پیام ارعاب و تسلیم به نوجوانان جامعه‌ی هدف هم‌سن و سالان نیکاست که اگر بخواهید همچنان در تعارض و مقابله با رژیم باشید چنین سرنوشتی در انتظار شما نیز خواهد بود. در چنین وضعیتی بسیار اهمیت دارد که از کودکانی که خبر را می‌شنوند مراقبت روانی کنید. بسیار اهمیت دارد کسانی که متخصص تروماهای جمعی کودک هستند نسبت به آن حساس باشند. کودکان و نوجوانان در رویارویی با سیستم سرکوب تنها هستند، بسیار اهمیت دارد که برای آنان تئوری توصیفی درستی برای درک وضعیت و آرامش روانی وجود داشته باشد.

۳- بحران مصونیت را هدف بگیرید و گزارش‌های بحرانی سرکوب را با دقت مانیتور کنید و از روضه‌ی زینب دوری کنید. آنچه جمهوری اسلامی در مقابله با رویدادهای کلیدی عملیاتی کرده است، دوری از پذیرش یکپارچگی سرکوب و لغو دیپلماسی است. آنها می‌خواهند با استفاده از مصونیت یا روح قاتل و جنایت بودن در صحنه دیده نشوند. در خط تحلیل‌ها اهمیت دارد که اگر نامی افشا می‌شود، ارتباط آن با رده‌های فرماندهی مرتبط شود. از جدا کردن این نام‌ها با خط سیر فرماندهی در تحلیل، پرهیز کنید. آنها همین را می‌خواهند و همین برایشان کافیست که اثری پر صحنه جرم به نام‌شان ثبت نشود.

۴- صحنه‌ی امنیت و ادامه شرایط امنیتی به یادگیری سازمانی ارتباط مستقیم دارد. سازمان های حقوق بشری و سیاسی از پرداختن به اهمیت مناطق قانونی سیستم سرکوب حذر کنند. در شرایط لغو دیپلماسی، تکیه بر باتلاق قوانین نقض شده، تشویش و سردرگمی می‌آورد. به مراجعی متوسل شوید که بتواند پایداری تحلیل و اتکای قوی بین‌المللی ایجاد کند و متاثر از قوانین ساختار قضایی سیستم سرکوب نباشد.

۵- سازمان‌های سیاسی موضوع تضعیف شدید ست‌آپ سرکوب را تعقیب کنند. این موضوع می‌تواند یک هدف عملیاتی بسیار مهم در هر سازمان سیاسی باشد که درک کنند چگونه می‌توانند بخشی از برنامه سیاسی ست‌آپ سرکوب را بدون تعارف از کشورهای دشمن جمهوری اسلامی طلب کنند. اگر برای نابودی جمهوری اسلامی جدی هستید باید جانتان را در دست بگیرید. نباید هیچ یک از عاملان سیستم در غرب، احساس امنیت کند.

۶- جمهوری اسلامی یک ماهیت توتالیتر تاب‌آور است. (Resilient Totalitarian) برای اجرایی کردن تمام موارد بالا، باید این گفتمان فوری و ضروری را تقویت کنیم که تئوری شناخت جمهوری اسلامی مبتنی بر ماهیت و جنجال ۵۷‌تی نیست، مبتنی بر ساختار به ویژه در دو دهه‌ی اخیر از جمهوری اسلامی است. اگر هنوز کسانی به شما می‌گویند که با نظام توتالیتر هیبریدی روبرو هستید احمقانه یا عامدانه دارند به بقای جمهوری اسلامی کمک می‌کنند. غایت مقابله با نظام هیبریدی، در نهایت خود اصلاح و سازش با سیستم مستقر است اما رژیم توتالیتر تاب‌آور منطق پیچیده‌ی مقابله‌ی خود را میطلبد که هنوز به درستی از سوی مخالفان درک نشده است.